سال تحویل رو با اشک گذروندم. تصور اینکه آخرین سالهاییه که در کنار خوانوادم میتونم بشینم سر سفره هفت سین چشم هامو خیس کرده بود. سال با دوری تحویل شد. روز دوم فروردین آقای همسر از راه رسید.
گذشت تا پنج فروردین که خانواده آقای همسر هم اومدن. ششم، خونه آقای داداش مهمون بودیم که حسابی خوش گذشت. صبح هفت فروردین به سمت شیراز حرکت کردیم. تا روز نهم شیراز بودیم و در این مدت به ترتیب شاهچراغ، عمارت شاپوری، سعدیه،باغ دلگشا، ارگ کریم خان، حافظیه و باغ ارم رو دیدیم. فالوده شیرازی خوردیم و مسقطی خریدیم. از غذا هم بخوام بگم ته چین با گوشت و بادمجون رو امتحان کردم که به شدت دوست داشتنیه و منتظرم در اولین فرصت بپزم. ظهر روز نهم به سمت بندر عباس راه افتادیم. در مسیر، دریاچه صورتی مهارلو رو دیدیم. هر چند به اندازه ی عکس هایی که تو گوگل دیده بودیم صورتی نبود اما واقعا صورتی بود! بندر عباس نموندیم و صبح روز دهم به سمت بندر پل حرکت کردیم. اونجا با لندینگ کرافت به بندر لافت قشم رفتیم و اولین سفر بیست دقیقه ای دریایی رو تجربه کردم. تا روز دوازدهم هم قشم بودیم و در این مدت به ترتیب بازار درگهان، پارک ساحلی زیتون، جزیره هنگام، روستای شیب دراز، جزایر ناز و جنگل های حرا رو دیدیم. رو دستم نقش حنا زدم و برای اولین بار سمبوسه کوسه خوردم. قلیه ماهی با طعم فوق العاده جنوب رو مزه کردم و از قدم زدن تو آب نسبتا گرم خلیج فارس سیر نمی شدم. غروب دوازدهم باز هم به بندر لافت جزیره قشم رفتیم و مجدد سوار بر لندینگ کرافت به اسکله بندر پل برگشتیم. تا صد و پنجاه کیلومتری اصفهان رو یه سره اومدیم. برای استراحت به روستای ما که همون حوالی بود رفتیم و با گذروندن سیزدهم در کنار خانواده من و خانواده عروسمون که از یکی دو روز قبل .....................!...
ادامه مطلبما را در سایت .....................! دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : aboutminoo بازدید : 18 تاريخ : دوشنبه 28 فروردين 1402 ساعت: 13:40